دلنوشته های یک دختر شیعه



آره آقا.

هی هر چه قدر به روز های ظهور نزدیک تر میشویم٫ فضا سمی تر میشود٫ نفس ها تنگ تر میشود٫ قلب ها زیق تر .

مثلا شب ها باید برود آدم راحت بخوابد.ولی اشک امانش نمی‌دهد. که باید آقای‌ش می‌بود و نیست.

مثلا باید خوشی کند تفریح کند بگوید بخندد.ولی خنده هایش از گریه هایش تلخ تر است.

که باید می‌بود و نیست.

که باید می‌بود و نیست.

که باید می‌بود و نیست.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طب فرانگر اجماع طب سنتی و طب جدید مدیر سئو و بهینه سازی سایت یک مهاجر ، یک دانشجو پرستاری جوشکاری سیار ، آهنگری سیار در تهران جوشکار سیار در سراسر تهران * شانس نام مستعار خداست * نقد و بررسی متون پایان نامه ها درس زبان انگلیسی مقطع متوسطه دوم htechA انجمن انتظامات نمونه دکتر احمد